آیا در نظر شیعه جبرئیل در ابلاغ رسالت خیانت نموده و به جای علی بن ابی طالب ، قرآن را بر رسول خدا نازل کرده است ؟ !
پاسخ : پیش از آن که بی پایگی این اتّهام ناروا را که برخی افراد ناآگاه و یا مغرض به شیعه نسبت داده اند ، به اثبات برسانیم ، سزاوار است به ریشه یابی آن بپردازیم :
ریشه این اتّهام
از آیات شریف قرآن و احادیثی که پیرامون آنها رسیده است ، روشن می شود یهودیان بر آن بودند که جبرئیل در ابلاغ رسالت خیانت نمود ؛ زیرا خداوند به وی دستور داده بود نبوّت را در دودمان اسرائیل قرار دهد ، لیکن او بر خلاف فرمان خدا ، آن را در سلسله فرزندان اسماعیل قرار داد !
بر این اساس ، گروه یهود جبرئیل را دشمن دانسته ( 1 ) و جمله « خانَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تفسیر فخر رازی ، ج 1 ، ص 436 و 437 ، ط مصر ، سنه 1308 هـ .
الأمین » ( جبرئیل خیانت نمود ! ) را شعار خود قرار دادند و لذا قرآن در مقام انتقاد از آنان و اثبات بی پایگی سخنانشان ، جبرئیل را در آیه ذیل به عنوان فرشته « امین » و درستکار معرفی کرد :
« نَزَلَ بِهِ الرُّوْحُ الاْمِینُ عَلی قَلْبِکَ لِتَکُوْنَ مِنَ الْمُنْذِرِیْنَ » . ( 1 )
ـ روح امین ( جبرئیل ) قرآن را بر قلب تو نازل کرد ، تا از بیم دهندگان باشی .
و در آیه دیگر می فرماید :
« قُلْ مَنْ کانَ عَدُوّاً لِجِبْرِیْل فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإذْنِ اللهِ » . ( 2 )
ـ بگو : هرکس با جبرئیل دشمنی ورزد ، آن فرشته گرامی به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل نمود .
از آیات یاد شده و تفسیر آن ها ، به روشنی معلوم می گردد که گروه یهود ، جبرئیل را به عللی دشمن داشته و او را فرشته عذاب می نامیدند و به خیانت در ابلاغ رسالت متّهم می نمودند .
بنابراین ، ریشه شعار « خانَ الأمِینُ » از خرافات قوم یهود سرچشمه گرفته است و برخی از نویسندگان جاهل که با شیعه خصومت دیرینه دارند ، به نشخوار سخن یهودیان پرداخته و ناجوانمردانه این اتّهام را به شیعه نسبت می دهند .
نبوّت از دیدگاه شیعه
شیعه به پیروی از کتاب و سنّت و در پرتو روایات روشن اهل بیت پیامبر ، نه تنها « محمد بن عبدالله ( صلّی الله علیه وآله ) » را پیامبر بر حق می داند که به فرمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شعراء : 194
2 ـ بقره : 97
خدا به رسالتی جهانی برانگیخته شده است ، بلکه آن حضرت را ، خاتم پیامبران و بلندپایه ترین سفیر الهی ، قلمداد می کند .
پیشوای بزرگ شیعه ، علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) در سخنان شیوای خویش ، بدین حقیقت چنین گواهی می دهد :
« و أشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لاشریک له و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله ، خاتم النبیین و حجّة الله علی العالمین » . ( 1 )
ـ گواهی می دهم که خدایی جز پروردگار یگانه و بی همتا نیست . و گواهی می دهم که محمّد ( صلّی الله علیه وآله ) بنده و پیامبر خدا و خاتم پیامبران و حجّت خدا برای جهانیان است .
امام صادق ( علیه السلام ) نیز می فرماید :
« لم یبْعث الله عزّوجلّ من العرب إلاّ خمسة أنبیاء : هوداً و صالحاً و إسماعیل و شعیباً و محمّداً خاتم النّبیین ( صلّی الله علیه وآله ) » . ( 2 )
ـ خدا از میان قوم عرب ، تنها پنج پیامبر برانگیخت : هود ، صالح ، اسماعیل ، شعیب و محمّد ( صلی الله علیه وآله ) که خاتم پیامبران است .
این حدیث شریف ، به روشنی بی پایگی اتّهام ناروایی را که به شیعه نسبت داده اند ، اثبات نموده و حضرت محمّد بن عبدالله ( صلّی الله علیه وآله ) را آخرین پیامبر خدا معرّفی می کند . ( 3 )
بر این اساس ، شیعیان جهان ، جبرئیل را در ابلاغ رسالت ، امین و درستکار دانسته و محمد بن عبدالله ( صلّی الله علیه وآله ) را پیامبر بر حق و آخرین رسول خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نهج السعاده ، ج 1 ، ص 188 ، ط بیروت . کافی ، ج 8 ، ص 67 ، ط 2 ، سنه 1389 هـ . تهران
2 ـ بحارالانوار ، ج 11 ، ص 42 ، ط 2 بیروت ، سنه 1403
3 ـ به منظور آگاهی بیشتر از روایات انبوهی که بیانگر خاتمیّت رسالت پیامبر گرامی ( صلّی الله علیه وآله ) از دیدگاه شیعه می باشد ، به کتاب « مفاهیم القرآن » ، نگارش استاد جعفر سبحانی ، مراجعه گردد .قلمداد می نمایند و علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) را وصی و جانشین وی می دانند .
در اینجا شایسته است روایت زیر را که هر دو گروه شیعه و سنّی بر آن اتّفاق نظر داشته و آن را در کتاب های معتبر خود بیان نموده اند ، از نظر شما بگذرانیم ، در این روایت که به « حدیث منزلت » معروف است ، پیامبر گرامی ( صلّی الله علیه وآله ) پس از بیان خاتمیّت رسالت خویش ، علی را به عنوان وصیّ و جانشین خود معرّفی کرد .
رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) به علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) فرمود :
« أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلاّ أنّه لانبی بعدی » . ( 1 )
ـ آیا خوشنود نمی شوی از این که تو نسبت به من ، به منزله هارون نسبت به موسی باشی ( یعنی همانطور که هارون وصیّ و جانشین موسی بود ، تو نیز خلیفه و جانشین من باشی ) جز این که پیامبری پس از من وجود نخواهد داشت .
این روایت که از نظر سند ، مورد اعتماد محدّثان بزرگ اسلامی ، اعمّ از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حدیث یاد شده ، مدارک بی شماری دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1 ) صحیح بخاری ، ج 6 ، ص 3 ، ط مصر ، باب غزوه تبوک .
2 ) صحیح مسلم ، ج 7 ، ص 120 ، ط مصر ، باب فضائل علی ـ ع ـ
3 ) سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 55 ، ط 1 ، مصر ، باب فضائل اصحاب النبی ـ ص ـ
4 ) مستدرک حاکم ، ج 3 ، ص 109 ، ط بیروت
5 ) مسند احمد ، ج 1 ، صفحه های 170 و 177 و 179 و 182 و 184 و 185 ، و ج 3 ، ص 32
6 ) صحیح ترمذی ، ج 5 ، ص 21 ، ط بیروت ، باب مناقب علی بن ابی طالب ـ ع ـ
7 ) مناقب ( ابن مغازلی ) ، ص 27 ، ط بیروت ، سنه 1403 هـ .
8 ) بحارالانوار ، ج 37 ، ص 254 ، ط 2 بیروت ، سنه 143 هـ .
9 ) معانی الاخبار ( صدوق ) ، ص 74 ، ط بیروت ، سنه 1399 هـ .
10 ) کنزالفوائد ، ج 2 ، ص 168 ، ط بیروت ، سنه 1405 هـ .
شیعه و سنّی است ، گواه روشنی است بر درستی گفتار شیعه در دو زمینه زیر :
1 ـ محمّد بن عبدالله ( صلّی الله علیه وآله ) گرامی ترین پیامبر خدا و خاتم رسولان الهی است که به امر خدای بزرگ به رسالت جاودان و جهانی برانگیخته شد و پس از وی پیامبری نخواهد بود .
2 ـ علی بن ابی طالب ( ع ) وصیّ و جانشین پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) و خلیفه مسلمانان پس از وی می باشد .